سالی دگر گذشت و بهاری دگر رسید

نه گریه کردو نه خندید ل به خنده گریست     به روز آخر هر سال چون دلم نگریست

(دکتر حمیدی شیرازی)

به سرعت برق و باد سالی دیگر از دهه هشتاد خورشیدی را پشت سر نهادیم و فردا عصر آفتاب به قول قدما از برج حوت به برج حمل حلول می کند.

در این مجال هر چه بگویم جبران فرصت های از دست رفته را نخواهد کرد و دریغ ناشی از آن را بازتاب نخواهد داد و شادی کامرانی ها و بهروزی های خود و اطرافیانم را نیز نمود نخواهد داد.

در این لحظه ها که بهترین زمان محاسبه فرصت ها و رفتارها و تجدید نظر در برنامه ها و اندیشه هاست فقط آرزوی سربلندی و سعادت برای همه عزیزان و گرامیان دارد با این امید که سال ۸۸ سال دستیابی به آرزوها و آرمان ها و به دست آوردن از دست رفته ها باشد.

نوروز بر شما مبارک باد.

طعم خوش عدالت

اروز یکی از امامان جمعه کشور را به مناسبتی در جایی ملاقات کردم . می دانستم که ایشان از نظر خط و ربط سیاسی نقطه مقابل اکثریت حضرات ائمه جمعه است و روزی به سید محمد خاتمی ابراز علاقه کرده بود.

از هر دری سخن راندیم تا رسید به دیدارشان با مقام عالی ریاست جمهوری و سپس سرفرازانه و البته با گلایه گفت که ایشان در آن دیداربه همه امامان جمعه یک میلیون تومان هدیه کرده اند به جز چند امام جمعه محترم از جنس تفکر سیاسی ایشان.

به نظر می رسد اگر این پول از بیت المال باشد(که هست) تفاوت در واگذاری آن به شخصیت ها برای هزینه های گوناگون نوعی بی عدالتی آشکار است که بنده مساله فقهی آن را درست نمی دانم و اصلا نمی خواهم در این مجال به جسارت به ریاست جمهوری متهم شوم اما این را نمی توانم نگفت  که چنین رفتاری با اصول عدالت خواهی و مهرورزی دولت نهم در تعارض است.

این را هم می دانیم که شاید شخص ریاست جمهوری و هر مقام رده بالایی در چنین مواردی نمی داند که دستور قانونی و مالی او با چند درصد خطای سهو و عمد اجرا شده است اما به هر حال مسوولیت حسن اجرای این کار و دلخوری پیش نیامدن و بی عدالتی را دوری کردن با شخص رییس جمهوری است.

ممکن است کسی بگوید شاید دولت های پیشین بامخالف  خود چنین می کرده اند که پاسخ آن است که آن دولت ها داعیه سازندگی و اصلاحات داشتند و از اصول گرایی و عدلات محوری و مهر ورزی به این شدت و غلظت دم نمی زدند.

سخن من در اینجا نقد این چنین اخلاق و رفتار ناشی از کوتاه نگری و مخالف را تحمل نکردن است و جسارتی به دولت فخیمه نخواهد بود.

سنگ را بسته و سگ را گشاده اند

دیروز شنیدم که چند شب پیش یک کامیون پر از سگ های ولگرد جمع آوری شده در اطراف شهر اصفهان را در حوالی باغ فین کاشان رها کرده اند.

ظاهرا پیمانکار سگ جمع کن اصفهانی فشنگ ندارد و به سبب کمبود بودجه امکان کشتن سگ برایش نیست و چون نمی خواهد سگ ها پس از مدتی دوباره به اصفهان برگردند آنها رابه دورترین نقطه از اصفهان که به حساب آنها کاشان است آورده است.

یادم افتاد بیست سال پیش شاعری کاشانی این موضوع را در هجویه ای که برای اصفهان سروده بود آورده بود که تلقی آن روز نوعی اغراق شاعرانه بود اما اکنون موضوع مصداق یافته است . البته آن شاعر از کار بازخرید شد.

بگذریم ... بهار در راه است آن را دریابیم.

پاسخ به اداره ارشاد کاشان

رییس محترم ارشاد کاشان به دنبال چاپ مطلب این جانب در نقد عملکرد اداره متبوعشان در نشریه "بهشت پنهان"شهر برزک در پاسخی تند از خود دفاع کرده و این جانب را به تخریب و منفی نویسی متهم کرده اند که در پاسخ چند نکته را به استحضار ایشان می رساند.

۱- خود آقای باقرپور شیرازی هم می دانند که برکناری ریاست قبلی ارشاد آن هم به هنگام سفر عمره ایشان نتیجه استقلال آقای عبداللهی  در کارهایی مانند مکاتبه مستقیم با وزارت متبوع و نادیده گرفتن مدیر کل بوده است پس می توان حدس زد که حضور رییس جدید در کاشان پاسخی به کاشان از نوع اصفهانی آن است!

۲- من نمی دانستم ولی یکی از همان"۱۴کارمند بسیجی"ایشان فرمودند که ریاست جدید سابقه بیست ساله خدمت در سازمان کشتیرانی را داشته اند و اکنون برای بیرون بردن کشتی فرهنگ کاشان از گرداب پیش رو ماموریت یافته اند.

۳- متهم کردن این جانب به منفی نگری و انتقاد ناسالم در شرایط کنونی پاسخ رایج برخی دولتمردان به انتقادهای دلسوزانه و متعهدانه کسانی است که از دایره قدرت بیرون اند(یا بیرون رانده شده اند) و البته این جانب هیچ گاه در دایره قدرت سیاسی نبوده ام و در هر دوره سیاسی همان معلم ساده ادبیات فارسی ام .اما پیشنهاد می کند سخن را از هر کس که باشد آن گونه که آموزه های دینی ما می گویند بشنویم و با اندکی تامل و دور از جانبداری آن را نقد و بررسی کنیم.

۴-این جانب هیچ گاه از رعایت حرمت دولت قانونی کشور عزیزم برکنار نبوده ام و حتی از آقای احمدی نژاد کمتر از روسای جمهور گذشته مهربانی ندیده ام اما وقتی ایشان در تالار وحدت در جمع ۵۰۰ رودکی شناس دنیا می گویند اگر غرب موشک دارد ما شعر و ادبیات داریم و ارزش معنوی سرمایه فرهنگ ایرانی را بحق بالاتر از همه تمدن ماشینی و جنگ افزارهای غربی می دانند من خود را مخاطب این سخن می بینم . به همین دلیل وقتی می بینم انجمن های ادبی کاشان با سابقه چندین دهه فهالیت عاشقانه و صادقانه و بی هیچ چشمداشت از مقامات دولتی روبه رکود نهاده  و در حال نیمه تعطیل به شماره نفسی می زنند دلم می سوزد که ما را چه شده است که لایق چنین تصمیم ها و کارگزارانی شده ایم .

۵- ریاست ارشاد از سر لطف این جانب را شاعر و آشنا به مسایل فرهنگ دانسته اند یا به عبارتی به این عنوان بنده را قبو ل دارند حال پرسش اینجاست که وقتی این شاعر در هیچ مراسم فرهنگی از معارفه شما تا مراسم دهه فجر حضور ندارد و بی خبر می ماند و می بیند با دیگر شاعران و پیش کسوتان نیز به همین شکل رفتار شده است بغض گلویم را می گیرد که در دولت گذشته کاشان ۱۲ انجمن ادبی فعال داشت و اکنون ...

۶- ایشان بفرمایند در مدت حضورشان در کاشان در باره مراسم فرهنگی و ادبی چون روز مولوی و روز حافظ و هفته کتاب و محرم و عاشورا و دهه فجر کدام فعالیت چشمگیر را انجام داده اند که خاطره آن برق شادی و نور امید را به دل و جان آدمی می تاباند.

۷- هنر ارشاد کاشان این بوده که مراسم دهه فجر را در مسجد صفاری و پس از نماز مغرب برگزار کرده اند اما آیا در جشن سی سالگی انقلاب کارهایی بهتر و متنوع تر برای مخاطبان برنامه های هنری که به تالار و فرهنگسرا عادت دارند نمی شد برگزار کرد هرچند مراسم مسجد صفاری هم ابتکاری خوب بود و ما به دلایلی دعوت نداشتیم.

۸- آقای باقر پور بفرمایند در مدت تصدی شان تاکنون چند جلسه مشورتی با مدیران انجمن های ادبی و کارشناسان مطرح ادبی و اعضای سابق شورای شعر داشته اند و از چند انجمن با تشویق و همراهی درخواست فعالیت دوباره کرده اند؟ از هنرهای دیگر و تعامل ایشان با هنرمندان رشته های دیگر این جانب خبر ندارد .

۹- پیشنهاد می کند ارشاد کاشان در کنار ۱۴ کارمند بسیجی به همین تعداد کارشناس و مشاور فرهنگی و هنری هم به صورت  افتخاری در خدمت داشته باشد تا شائبه کم کاری و ناتوانی ارشاد کاشان برطرف شود.

۱۰- اگر ارشاد کاشان همچنان خود را قانع ناشده از این توضیحات می داند این جانب آماده است در فرصتی که تعیین می کنند با همدلی و صمیمیت که لازمه کارهای فرهنگی است توضیحات و دلایل بیشتر و بهتری را برای رفع مشکل و تند تر شده جریان کارهای فرهنگی شهرستان ارائه دهد.

البته از حق نگذریم ارشاد کاشان با کمبود فضاو بودجه و کارشناس رو به رو است که در یادداشت قبلی هم به آن اشاره شده بود که طبعا هر کس رییس ارشاد باشد با این مشکلات  و نگاه  خاص اصفهان به کاشان برخورد خواهد کرد اما این را هم از یاد نبریم که ارشاد آران و بیدگل هم با همین کاستی ها همراه است اما اخبار فعالیت آن در مطبوعات کشور چند برابر ارشاد کاشان است . و ما توفیقی الا بالله.

 

ماجرای فرستادن پیام تبریک نوروزی

طبق سنت ده سال گذشته تعداد ۴۱ پاکت کارت تبریک و پیام نوروزی را خطاب به استادان و دوستان گرامی ام آماده کردم و به همسرم سپردم تا در باجه خدمات ارتباطی سر راه آنها را تحویل دهد. وقتی بازگشت گفت که پول تمبر هر کدام سیصد تومان می شده است و مسوول دفتر خدماتی دست نگه داشته تا موافقتم را به او اعلام کنم.

هنگامی که با دفتر تماس گرفتم گفتند علاوه بر سیصد تومان باید سیصد تومان هم هزینه توزیع روز را بدهید وگر نه نامه امروز به اداره پست مرکزی نمی رود که به شهرستانها منتقل شود با دوستی در اداره پست تماس گرفتم گفت اگر همه را بیاورید اداره پست هر کدام فقط صد تومان هزینه بر می دارد. !

در اداره پست پرسیدم نامه ای که دیروز از تهران برایم آمده ۲۸۵ تومان نقش تمبر دارد شما صد تومان تمبر بزنید برگشت نخورد آهسته گفت کارت نباشد آخرین روزهای چسباندن تمبر ۱۰۰ تومانی است و به زودی نقش تمبر ۲۸۵ تومانی همگانی می شود . درد سر تان ندهم یک ورق صدتایی تمبر پنجاه تومانی را با کمک ظرف آب و اسفنج به پاکت ها زدم و قل هوالله خواندم وفرستادم.

با خود فکر می کردم بهتر نیست که با گوشی همراه و پیامک و نمابر و رایانامه(ایمیل) پیام تبریک نوروزی بدهم که به خودم جواب دادم همه اینها ارزش و ماندگاری و لطف پیام کتبی و کارت تبریک را ندارد

نوار مرزی و بغض پنهان؟

از آستارا  به طرف اردبیل حدود یک ساعت راه است که راننده سمند این مسیر با مهارت تو را از پیچ ها و شیب های گردنه حیران عبور می دهد. در کنار جاده تابلوهای هشدار دهنده را می بینم که می گوید نزدیک نشوید و خطر مرگ و ... با کمی دقت در می یابم که از کنار کشور آذربایجان در حال عبور هستیم و با دقت بیشتر در می یابم که دشمنان دانا در روزگار قاجار با تحمیل عهد نامه های ننگین چنان مرز را تنظیم کرده اند که حتی یک رودخانه کوچک قره چای هم آن سوی سیم خاردار است و کشاورز ایرانی از این رودخانه حق استفاده ندارد و بیر حمانه کاری کرده اند که رودخانه مرز مشترک نباشد بلکه رودخانه از کشور شمالی ما باشد.

در دل به روان پاک شهیدانی درود می فرستم که پیکرشان خوراک کوسه های خلیج فارس شد اما نگذاشتند رودخانه ای دیگر در خوزستان مرز مشترک و سهم ایران عزیز نباشد.

از درون هواپیما

در حال بازگشت از همایش سبک هندی فرودگاه اردبیل را به سوی تهران ترک می کنم. به جز قله سبلان که بخشی از آن پوشیده از برف است کوه های اطراف اردبیل برف چندانی ندارند و چنین پیداست که بارندگی آن گونه که باید باشد مطلوب نبوده است و ابرها رفتارشان را با سازمان هواشناسی هماهنگ نکرده اند!

روی زمین هم هوا زود تر از همر سال خود را بهاری و جوان و با نشاط نشان می دهد که باز نوید بخش و امیدوار کننده نیست. باید به بهار چشم دوخت تا ببینیم چه می شود.

پس از نیم ساعت پرواز قله دماوند از دور نمایان می شود او هم آن چنان که باید سپید و پر برف نیست و گویا سالهای کم کاری و بازنشستگی را می گذراند!آیا دماوند از رفتار ما با طبیعت و محیط زیست زاضی است؟

بین التعطیلین خود ساخته؟

تا ده سال پیش در تقویم ایران سالروز ولادت با برکت حضرت امام رضا علیه السلام تعطیل رسمی و سراسری بود و در سالروز شهاد ت ایشان فقط استان خراسان تعطیل بود و مردم در بارگاه منور آن امام به عزاداری می پرداختند.

اما از آنجا که در کشور ما تاکید بر عزاداری بیشتر از جشن و ولادت است مجلس وقت تصویب کرد که به جای روز تولد روز شهادت امام رضا تعطیل باشد.  تا اینجا ظاهرا مشکلی پیش نمی آید اما طراحان این طرح آن روز به یاد نداشتند که شهادت امام رضا در تاریخ آخر صفر ثبت شده است و ماه صفر برخی سالها ۲۹ روز است  که با تعطیلی ۲۸ صفر همراه می شود و اشکالی در میا ن نیست اما در سالهایی که ماه صفر کامل است (مانند امسال) بین ۲۸ و ۳۰ صفر یک روز فاصله می افتد که اگر به جمعه و آخر هفته هم نزدیک باشد چند روز تعطیل و غیر تعطیل با هم حالتی از بلاتکلیفی و سردرگمی را پیش می آورد که جا دارد مسوولان امر به ویژه بانیان طرح کاهش تعطیلات رسمی به این مساله توجه داشته باشند.

تازیانه وزارت علوم بر سر دانشگاه آزاد ؟!

وزارت فخیمه علوم که مقام عالی وزارت سمت مبارک خود را به برکت خدمت در ستاد انتخاباتی رییس جمهوری عزیز در کرمان به عنوان پاداش دریافت کرده است در همه این سه سال پر خاطره با عین عنایت و مهربانی به دانشگاه آزاد اسلامی نگریسته است .

آخرین نگاه سرشار از لطف ایشان آن است که پس از آن که نتوانستند برای ماندن استادان باسابقه  دانشگاه های دولتی د ر دانشگاه ها یشان کاری بکنند و برخی از آنان را برای کمتر خسته شدن به خانه فرستادند دانشگاه آزاد هوشمندانه همه آنان را به خدمت گرفت و نتیجه این شد که مثلا گروه ادبیات واحد اراک یا نجف آباد قوی تر و غنی تر از دانشگاه علامه یا امثال آن شد.این دولت مهربان و عدالت محور که نمی توانست نگرانی و غصه خود را از این بابت پنهان کند اخیرا بخشنامه فرموده است که حضور این استادان در دانشگاه های آزاد ارزشی برای ارتقاء درجه دانشگاه و از آن مهمتر عاملی برا ی افتتاح دوره های دکتری نخواهد بود و به عبارتی مدرک و حضور این استادان که دولت آنها را بازنشسته کرده است در دانشگاه آزاد اسلامی بی اثر خواهد بود.

به این می گویند خصوصی سازی و کم کردن هزینه های دولت و گسترش آموزش عالی و نیز جناحی فکر نکردن و با مهرورزی و دور از کینه رفتار کردن.

دریغ که این ابیات پروین اعتصامی از قول پیرزن ستم دیده به قباد ساسانی را به یاد نمی آوریم:

تقویم عمر ماست جهان هر چه می کنیم       بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست

سختی کشی ز دهر چو سختی دهی به خلق    در کیفر فلک غلط و اشتباه نیست