روایتی از عاشقی

مدتی پیش در لغت نامه دهخدا دنبال مطلبی بودم که به نام اصمعی ادیب و نحوی نامدار عرب رسیدم . مرحوم علامه فقید علی اکبر دهخدا در شرح زندگی اصمعی از این ماجرای تکان دهنده و عبرت آموز یاد کرده است که متن فارسی آن را برای دوستان می نویسم تا چه قبول افتد و که در نظر آید و نیز به یادمان بیاورد که عاشقی رسم و راهی خاص داشته و دارد که برخی این گونه آداب و مناسک آن را رعایت کرده اند:

اصمعی در راهی می گذشت دید بر سنگی به شعر عربی نوشته است: هان ای گروه عشاق سوگند به خدا که نیکی کنید و یگویید که کسی که دچار عشق می شود چه بایست بکند؟

اصمعی زیر آن شعر به زبان شعر نوشت:

عشق را در خود درمان کند و راز خود را پنهان نگه دارد و در کار ها صبر  و بردباری کند .

فردا دید زیر شعر او نوشته است:

چگونه عشق را درمان کند در حالی که عشق قاتل جوانمرد است و در همه روزها روح او از بدن خارج می شود.

اصمعی در پاسخ نوشت:

اگر عاشق توان پنهان کردن راز عشق ندارد پس چیزی برای او نمی ماند جز مرگ!

روز دیگر که از آنجا می گذشت دید که جوانی ملیح سر بر سنگ نهاده و جان سپرده است در حالی که این بیت را نوشته است:

شنیدیم و اطاعت کردیم پس مردیم پس سلام مرا برسانید به آن کسی که ما را از عشق منع می کرد.

اصمعی هم این مضمون را در پایان نوشت:

گوارا باد بر دارندگان نعمت  نعمت آنها و گوارا باد بر عاشق مسکین آنچه که  می نوشد.

 

چرا چنین شده است؟؟؟

دیشب به علت شب های کوتاه تابستانی که پیش روی ماست(و غزل سعدی را بایست کنار جویبارها در برزک و وادقان و آزران خواند)آخرین جلسه خوانش غزل های سعدی در کتابخانه منزل این جانب با حضور دوستان و اصحاب شعر و ادب برگزار شد.

در پایان جلسه یکی از دوستان که شاید مدت ها بود این پرسش ذهنش را به خود مشغول کرده بود با اشاره به کتابی از سعید نفیسی گفت پرسش اصلی من این است که چرا از تکرار شدن شخصیت های ادبی و هنری در این روزگار خبری نیست و ما برای ادامه نسل فضلای دوره قبل از خود کاری نکرده ایم.

پاسخ اجمالی من در حالی که دوستان آماده رفتن بودند این بود که روحیه کار جدی کردن و کار را جدی گرفتن از میان ما رفته است و همین سعید نفیسی مورد اشاره شما  در اولین شب که با همسرش به خانه بخت و عشق می روند در دو سوی کرسی می نشینند و تا پاسی از شب نسخه خطی را غلط گیری می کنند.

نیز گفتم در گذشته رایزن فرهنگی مااستاد دکتر فتح الله مجتبایی - که در ادبیات سانسکریت امروز تنها ایشان را داریم- در هند و پاکستان مورد احترام و محبت شخصی نهرو و بوتو واقع می شود و امروز رایزن ما در آنجا کوشش می کند در فرصتی که دارد دکتری اش را بگیرد و برگردد.

چند مثال دیگر هم عرض کردم و بحث را جمع کردم.

اکنون خواهش من از همه دوستان و خوانندگان میهمان این گستره رایانه ای این است که در اظهار نظرهای خود علت این رکود و عقب ماندگی را بازکاوی و بازگویی کنند تا بیشتر بهره ببریم. سپاس

 

گدای دولتی؟!

اخیرا از سوی مقامات محترم اجرایی نامه ای خطاب به برخی مدیران محلی صادر شده است با این موضوع که چرا در سازمان و نهاد زیر مدیریت شما به جای(یا در کنار) صندوق های صدقه متعلق به کمیته امداد امام  صندوق های جمع آوری صدقه و خیرات از نهاد ها یا انجمن های خیریه غیر دولتی هم وجود دارد؟!! و این یعنی این که در اولین فرصت آن صندوق های به قول آنان متفرقه جمع آوری شود.

به نظر می رسد مدیران محترم که چنین تصمیم هایی سرشار از عجله و کوتاه نگری و با چاشنی اعمال قدرت می گیرند در فضایی جدا از این آب و هوا و خاک و مملکت زندگی می کنند یا مردم و احساسات آنان را هیچ می انگارند یا همه چیز و همه کس از نظرشان مردود و باطل است و الا در این مملکت که مردم راه می ر وند و صدقه و اعانه می دهند و فقط کمیته امداد در تهران ماهانه دو میلیارد تومان دریافتی از صندوق های صدقه دارد اگر عده ای خیر و نیک اندیش در سایه حمایت یک مرد دین و روحانی انجمنی خیریه تاسیس کرده اند بایست محکوم به تحریم و راندن و حذف باشند.

به راستی همه کارهای ملک و ملت حل شده است و همین طرح گداپرروی دولتی بایست درست اجرا شود یا نه واقعا این گونه اقدامات گدامحور براعت استهلال رفتارهای اقتصادی آینده است؟

(با پوزش از برخی مسوولان محترم که معنی براعت استهلال را نمی دانند)

افتخاری برای دانشگاه آزاد اسلامی کاشان

سر انجام پس از شش سال تشکیل و تکمیل پرونده و گذار از برخی  ایراد های بنی اسراییلی وزارت فخیمه علوم و کمیته ارتقا استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی کاشان به مرتبه دانشیاری ارتقا پیدا کرد.

با این اتفاق مبارک دانشگاه برای افتتاح دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی یک گام بلند و جدی برداشت که پیش از آن گام نخست با استخدام استاد گرانقدر و چهره ماندگار ادبیات فارسی دکتر سیروس شمیسا برداشته شده بود.

امید است در این روزهای خاص که دانشگاه آزاد مورد مهرورزی دولت کریمه قرار  گرفته است این اتفاق مبارک و فرخنده پیشکشی باشد به همه دوستان و همکاران و به ویژه دانشجویان کارشناسی ارشد ادبیات فارسی که همیشه و با اشتیاق پیگیر این برنامه بودند.

همسایه ای نبود کس از تو بتر مرا

عنوان سخن امروز مصراعی از ناصر خسرو قبادیانی است که در سالهای غربت و تنهایی و بی یار و یاوری در دره یمگان خطاب به تن خویش سروده است که این همه جان شاعر را آزرده است.

سخنان پر هیجان محموداحمدی نژاد رییس جمهوری محبوب در کرمان که برای اولین بار به نقد رفتار دو پهلو و مزورانه سردمداران روسیه می پرداخت یک بار دیگر نشان داد که رفتار و تشخیص مردم در ایران از رفتار و برنامه های دولت دقیق تر و هوشمندانه تر است . چند ماهی بیش نمی گذرد که در میان انبوه شعار های رنگارنگ پس ار انتخابات شعار مرگ بر ر و س ی ه حقانیت و ظرافت و مناسبت داشتن خود را نشان می دهد. و نيز به خود ايشان نشان داد كه فرستادن پيام تبريك به مناسبت پايان جنگ جهاني دوم و پيروزي روسيه بر ارتش هيتلر چه مقدار مناسب و به موقع بوده است.

اگر رابطه ما با آمریکا از نوع رابطه گرگ و میش تصویر شده است رابطه با روس ها می تواند رابطه و دوستی خرس سیبری با کندوهای پر از عسل باشد که از آن دست نمی کشند و هر بار کندویی به غارت رفته است و ما به شمارش بازمانده ها نشسته ایم بی آن که از دست داده ها را شمارش كنيم.

مطمئن باشيم كه صفات و ويژگي هايي كه در خود سراغ داريم در اين همسايه شمالي نيست(البته اكنون ما مرز رسمي جغرافيايي با روسيه نداريم و فقط از راه درياي خزر همسايه ايم - يعني ارتباطي آبكي -) و اصلا انتظار به چشم آمدن بخشي از اين صفات را در رفتار آنها نداشته باشيم كه خود را سرگرم كرده ايم.

یاد کرد کوروش کبیر

امروز در محل دایره المعارف بزرگ اسلامی در تهران هماش بزرگداشت کوروش یا ذوالقرنین با حضور استادان و متخصصان و مورخان برگزار شد.

پس از تحقیقات مفصل و منطقی ابوالکلام آزاد اکنون روشن شده است که کوروش هخامنشی همان ذوالقرنین قران است و جای انکار در این زمینه نیست.

به یاد دارم در سال ۱۳۷۲ آیت الله حائری شیرازی امام جمعه وقت شیراز در افتتاحیه همایش فارس شناسی هم بر این نکته تاکید کرد و کوروش را همان ذوالقرنین قران نامید.

نکته شگفت در این میان این است که در همه این سالها نهضت و جنبشی با چاشنی خرد و منطق و بر پایه اطلاعات عمیق حوزوی و دانشگاهی در ایران شکل نگرفته است تا این افتخار تاریخی و بی نظیر را پر رنگ تر طرح کند و به جهانیان معرفی کند.

مردم ما معمولا اطلاعتشان از کوروش در حد همان جمله معروف محمدرضا پهلوی است که در جشن های ۲۵۰۰ ساله گفته بود: کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم و شاید نمی دانند که آقای ناصر پورپیرار که در سعدی ستیزی هم یدی طولا دارند با نگارش کتاب دوازده قرن سکوت هویت و اصالت ایرانی کوروش را زیر سوال برده اند.

اکنون که رسما این یگانگی شخصیت کوروش و ذوالقرنین مطرح و اثبات می شود آیا می توان امید داشت که بار دیگر این نام تاریخی و پر افتخار  زیور و زینت کوی و خیابان ایران زمین شود یا هنوز برای برخی ارباب عمائم و اصحاب فتوا ارزش و اعتبار و اصالت این موضوع در محاق تردید است  و همچنان بایست صبر کرد تا یک کشور عربی کوروش را از خود بداند آنگاه ما شتاب زده دست به کار شویم...

 

ماه خاطره ها

امروز در گفتگوی زنده با رادیو معارف ماه خرداد را ماه خاطره ها نامیدم . پارسال در همین روزها پیامک های موافق و مخالف نامزدهای انتخابات که می آمد یکی هم  ظاهرا این بود : ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم.

با وجود این که در تقویم سیاسی ایرانیان همه ماه های سال از مناسبت های ریز ودرشت سیاسی و نظامی و فرهنگی پر است(مانند بهمن ماه) اما آنچه که در خرداد رخ داده است در همه این پنجاه سال شگفت انگیز و بهت آور بوده است .

برخی از این مناسبت های خردادی دو سوی یک ماجرا بوده اند مانند شروع نهضت امام خمینی(ره) و پایان عمر و زندگی ایشان در این ماه و یا حادثه دوم خرداد ۷۶ و ظهور پدیده خاتمی و دو انتخابات خردادی دیگر که دولت های احمدی نهم و دهم را به معنی پایان دوره اصلاحات رقم زد.

برای آنها که دانش آموز و دانشجو و یا چون من معلم بوده اند این حوادث و رخدادها  از دل روزهای کلاس و درس و مدرسه و بحث با همکلاسان و همکاران عبور کرده است .

امید است این آخرین ماه بهار با این همه خاطرات و خطرات آینه ای از تجربه و بهانه ای برای اندیشه بیشتر همه ما باشد که در برابر هر کدام یا بیشتر این حوادث خردادی بگوییم : چرا چنین شد؟!!